عاریه و قرض در جامعه یک مفهوم دارند ولی در قانون دو مفهوم دارند و از یکدیگر
جدا هستند. به عبارت خیلی ساده در قرض مالی داده میشود تا به مصرف برسد و در
نهایت مثل آن مال پس داده شود ولی در عاریه یک مال برای انتفاع در اختیار شخص قرار
میگیرد تا در انتها همان مال را مسترد کند.
قرض عقدی معوض و لازم است. به عنوان مثال حسین به حسن 10 میلیون تومان پول قرض
میدهد و حسن بعد از به مصرف رساندن پول، در موعد مقرر 10 میلیون تومان را باز میگرداند
و این مفهوم معوض بودن عقد قرض است. در مورد لازم بودن قرض نیز که در مقابل عقود
جایز بکار گرفته میشود بایستی گفت که قرض تنها با فسخ یا اقاله از بین میرود.
بنابراین با فوت هر یک از طرفین عقد قرض پابرجا میماند.
قرضی که برای آن به هر علتی مثلاً تأخیر در پرداخت سودی معین شود شرط بهره و سود
باطل است اما باعث بطلان عقد قرض نخواهد شد. به عنوان نمونه اگر حسین به حسن مبلغ
10 میلیون تومان پول بدهد و شرط شود که حسن در نهایت 12 میلیون تومان پس بدهد عقد
قرض نسبت به آن 10 میلیون تومان صحیح و نافذ خواهد بود.
بر خلاف قرض، عقد عاریه یک عقد رایگان است. مثلاً حسین
خودرو خود را در اختیار حسن برای استفاده قرار میدهد و حسن بعد از انتفاع از
خودرو، آن را به حسین پس میدهد. به مانند هبه در عقد عاریه نیز اگر شرط عوض شده
باشد باعث تبدیل شدن به عقد معوض نخواهد شد مگر اینکه در مقابل در اختیار گذاشتن
مال، مبلغی تعیین شود که در این صورت عقد عاریه به عقد اجاره تبدیل خواهد شد.
همچنین عاریه یک عقد جایز است که هر یک از طرفین به دلخواه میتوانند آن را از بین
ببرند. وانگهی با فوت هر یک از طرفین عاریه منتفی خواهد شد.
در عاریه شخص عاریه گیرنده ضامن تلف مال عاریه نیست مگر
اینکه در این زمینه کوتاهی انجام دهد اما در طلا و نقره این قضیه فرق میکند. بطور
مثال اگر حسین به حسن انگشتر نقرهای را جهت برگزاری مراسم جشن عاریه دهد و این
انگشتر بدون تعدی و تفریط حسن مورد سرقت واقع شود در اینجا حسن مکلف است که عین آن
انگشتر را به حسین تحویل دهد.
حسین شاپوری
ایمیل:
shapourihosein@gmail.com
آدرس:
تهران_میدان تجریش_خیابان فناخسرو_پلاک35_واحد101