سلام من 10 سال ازدواج کردم در پروژه های جنوب بدترین شرایط کارمیکنم و همسرم و خانوادش با ترفند حق طلاق و حق مسکن از من گرفتن یک پسر 8 ساله دارم اوایل خوب بود بعد شروع کرد به ناسازگاری من بعلت کارم مجبورم 50 روز 40 روز بیام خونه هیچی براش کم نذاشتم بهترین لباس و خورد و خوراک و همیشه بهش رسیدم تا اینکه برج اسفند ماه متوجه شدم همسرم به من خیانت میکنه و با یه پسر مغازه دار رابطه داره به گفته خودش میگفت دو ماه بعد فهمیدم بیشتر از این هست در ضمن در خانه پدرش زنگی میکنیم طبقه پایین اونها بالا هستن اینم اسرار خونوادش بود که تو نیستی همش سر کاری خونه نگیر طبقه پایین خالیه بیا پایین بشینید زندگی کنید هرچی هم گفتم رفت امدم سخته هر دفعه 900 هزار تومن کرایه رفت امدم میشه بریم جنوب خونوادش نمیگذاشتن و مدام توی زندگیم دخالت میکردن تا اینکه فهمیدم که داره خیانت میکنه اول به پدرش گفتم فقط میگفت باشه درستش میکنم دیدم نه بی تفاوت هستن همسرم طوری سریع به خواهر و مادرش زنگ میزنن میایند با من دعوا میکنن در ضمن من شیرازی هستم و غریب و کسی قایمشهر ندارم منو تهدید میکنن الان نزدیک یک ماه و نیم الی دوماه هست درگیریمون بالا گرفته پدرش بازنشسته ارتش هست سریع به حفاظت مراجعه میکنه و منو تهدید میکنن و الان دوماه نمیذارن با پسرم حرف بزنم یا او حرف بزنه میخاستم ازش جدا بشم و پسرم و وسایل که خریدم بگیرم ازشون چیکار کنم طوری بود من کولر گازی از جنوب خریدم اوردم شمال بخاطر اسایش اونها و خیلی چیزهای دیگه کفش 600 هزار تومن براش میخریدم حتی پسرم گفت بابا نرو جنوب گفتم چرا گفت مامان یه نفر میاره خونه وقتی خونوادش نیستن میروند روستایشون شب تا صبح پسر مغازه دار سوپری داره میاره خونه تا اینکه من فهمیدم سریع رفت خط موبایلش عوض کرد خط بنام خودش هست اگر پرینت مکالمات بگیره مشخص میشه به خونوادش گفتم هیچی تازه پدرش منو تهدید کرده اگر جرات داری بیا شمال رفته پیش همکارانش توی اطلاعات که برات پرونده درست میکنیم حتی همکارانش بهم زنگ فحش و تهدیدم میکنن راستش گفتم برم اول اون پسر بکشم بعد زن بعد خودمو نمیدونم چیکار کنم از شرش راحت بشم